در بزم قلندران قلاش

شاعر : فخرالدين عراقي

بنشين و شراب نوش و خوش باشدر بزم قلندران قلاش
بايد که شوي تو نيز قلاشتا ذوق مي و خمار يابي
رو باده‌پرست شو چو اوباشدر صومعه چند خود پرستي؟
سر دو جهان، ولي مکن فاشدر جام جهان‌نماي مي بين
سرمست شوي ز چشم رعناشور خود نظري کني به ساقي
از لوح ضمير پاک بخراشجز نقش نگار هر چه بيني
در نقش وجود خويش نقاشباشد که ببيني، اي عراقي،